• وبلاگ : شاعرانه 2
  • يادداشت : بازم از كنگره شعر دفاع مقدس
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با آژانس هزاره فاصله کوتاه شد

    ثبت رايگان آگهي خطوط موبايل صفر و کارکرده

    دائمي، اعتباري، پيام رسان

    همراه اول، تاليا و ايرانسل

    در سايت فاصله کوتاه همراه با امکانات و جستجوي پيشرفته، قابليت چاپ ليست خطهاي موجود به تفکيک کد و وضعيت سيم‌کارت، مناسب براي فروشندگان و خريداران خطوط تلفن همراه

    خريد و فروش گوشيهاي دست دوم تلفن همراه با نمايش تصاوير به صورت کامل

    فروشگاه فاصله کوتاه، لذت خريد اينترنتي را براي شما فراهم مي‌آورد

    جالب بود ، ممنون

    به منم سري بزني خوشحال مي شم .

    خوش باشي

    فرا رسيدن ماه غم و اندوه، محرم الحرام را به شما عزاداران حسيني تسليت عرض مي نمايم.

    سلام دوست خوبم

    يه دنيا شرمنده از اينكه دير اومدم بهت سر زدم

    اگه قابل دونستي با حضور سبزت به زبان عشق صفا بده...

    موفق باشي

    يا حق...

    اينجا چه خوشگله!چه کامنتيگ خوشگلي هم داره!موفق باشين
    سلام .... اشعار براي بقا ماندن حماسه دفاع ... چه زيباست بيان احساسات و نجواي دروني ... فرارسيدن ماه محرم ماه شهادت و ايثار بر عاشقان حسين (ع) تسليت باد ... يا حق

    تنها در بي چراغي شب ها مي رفتم.

    دست هايم از ياد مشعل ها تهي شده بود.

    همه ستاره هايم به تاريكي رفته بود.

    مشت من ساقه خشك تپش ها را مي فشرد.

    لحظه ام از طنين ريزش پيوندها پر بود.

    تنها مي رفتم، ريزش پيوندها پر بود.

    تنها مي رفتم، مي شنوي؟ تنها.

    من از شادابي باغ زمرد كودكي براه افتاده بودم.

    آيينه ها انتظار تصويرم را مي كشيدند،

    درها عبور غمناك مرا مي جستند.

    و من مي رفتم، مي رفتم تا در پايان خودم فرو افتم.

    ناگهان، تو از بيراهه لحظه ها، ميان دو تاريكي، به من پيوستي.

    صداي نفس هايم با طرح دوزخي اندامت در آميخت:

    همه تپش هايم از آن تو باد، چهره به شب پيوسته!

    همه تپش هايم.

    من از برگريز سرد ستاره ها گذشته ام

    تا در خط هاي عصياني پيكرت شعله گمشده را بربايم.

    دستم را به سراسر شب كشيدم،

    زمزمه نيايش در بيداري انگشتانم تراويد.

    خوشه فضا را فشردم،

    قطره هاي ستاره در تاريكي درونم درخشيد.

    و سرانجام

    در آهنگ مه آلود نيايش ترا گم كردم.

    ***

    ميان ما سرگرداني بيابان هاست.

    بي چراغي شبها، بستر خاكي غربت ها، فراموشي آتش هاست.

    ميان ما« هزار و يك شب » جست و جوهاست.

    سلام شعرهاي بسيار زيبايي اند ... موفق باشيد ....
    + كرگدن 

    باور كن تازه امروز تو همشهري ديدم كه شمامجري مراسم بودي !!! دوس دارم فيلمشو ببينم مجري گريت حتما ديدن داره... راستي چرا شب شعر ما نيومدي ديروز؟!!!

    سلام...
    صبح به خير
    حق با شماست. اشتباه از من بود. اصلش اينه: ما آمديم با سبد آب و نان به دوش... از دقتتان ممنونم.
    اي مرد مرد خيبري آسمان به دوش ما آمديم با سبد آسمان به دوش////اين بيت مشكل نداره به نظر شما؟
    سلام:اين قسمت كردن جاي اشكال دارد.بعضي چيزها تقسيم نمي شود.شايد هم ميشود ولي من نمي دانم.