سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غروب بود و تو بودی سه شعله در صحرا

حریق خیمه ، دلت، آفتاب بر صحرا

آتش در همه افتاده بود. سکینه چیزی از تو کم نداشت. تب تن سجاداز شعله جان تو شعله می گرفت. چشم هایت می سوخت. مثل جگرت. مثل دختر مثل رباب مثل همه خیمه نشینان مثل خدا که سوگوار تو بود.... دکتر سنگری


نوشته شده در  سه شنبه 85/1/1ساعت  5:6 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غزل - نامه
برای امام خمینی (ره)
دیدار شعرا با مقام معظم رهبری در سال 88
ادامه مجالهای کوتاه
[عناوین آرشیوشده]