سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خوشا  موجی که از دریا بگوید  

گلی کز مادر گلها بگوید

برای فتح دلهای شکسته 

یکی ای کاش  یا زهرا(س) بگوید!

                                                               سفرنامه هند و پاکستان


نوشته شده در  چهارشنبه 85/4/7ساعت  10:24 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

 خدا می خواست چشمی تر ببیند

تو را چون لاله ای پر پر ببیند

خدا می خواهد ای دل بعد از این نیز

تو را هر روز عاشق تر ببیند
نوشته شده در  دوشنبه 85/4/5ساعت  8:19 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

شب آهنگی معطر می نوازد

تو را از هر چه بهتر می نوازد

زمانه ساز دل را کوک کرده

که چشمان مرا تر می نوازد


نوشته شده در  شنبه 85/4/3ساعت  1:23 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

کسی از سمت نخلستان می آید

یکی بر شانه طوفان می آید

خدا را شکر بعد از سالها باز

دوباره نامی از چمران می آید!


نوشته شده در  چهارشنبه 85/3/31ساعت  7:53 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

 

۱) خورشید بر دلم می تابد

اما

نه آنقدر که چشمان تو!

 

2)ماه

دکمه پیراهن فرشته ای ست

که از آسمان خیالم

ستاره می چیند.

 

 3)

آهوی خیال تو

            - همچون ماه -

                    از قنوت نمازم

                          آب می نوشد.


نوشته شده در  دوشنبه 85/3/29ساعت  8:30 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

در خلسه‌ای‌ شبانه‌

ماه‌ را می‌نگرم‌

غرق‌ در نیایش‌

در سماعی‌ سرخ‌

و ستارگان‌ را در خضوعی‌ ژرف‌

که‌ پیشانی‌ فرو آورده‌اند

بر سجادة‌ ابر

و دسته‌ ، دسته‌ می‌آیند

فرشتگان‌

از خانقاه‌ نور

 

آه‌، تنها آدمیانند

با قلب‌های‌ تیره‌

و پنجره‌های‌ خاموش‌

 


نوشته شده در  جمعه 85/3/26ساعت  11:41 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

 مدال

با خویش از آسمان خیال آوردی

یک عالم شوق بی مثال آوردی

در بین هزار و چند عاشق ـامروز-

در رتبه عاشقی مدال آوردی!

 

آتش

خوشحالم از آتشی که بر پا کردی

از کهنه غمی که با خودت آوردی

با این همه از خدای خود میخواهم

یک روز به حرف اولت برگردی!

 

 دریا                    

با رفتن تو سخت زمینگیر شدم

دلگیر شدم شکسته و پیر شدم

دریا بودم ولی هزاران افسوس 

یکباره به دست مرگ تبخیر شدم! 


نوشته شده در  چهارشنبه 85/3/10ساعت  10:1 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

 

خوشا آن دم که مهمان تو باشم

سرا پا مست و حیران تو باشم

خوشا مانند بابا طاهر -امروز-

دوبیتی خوان چشمان تو باشم


نوشته شده در  دوشنبه 85/3/8ساعت  9:32 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

مجید زمانی اصل یکی از شاعرانی است که در زمینه طرح کمتر کسی به او مثل و مانندی (چی گفتم) پیدا می شود. مجید بچه اهواز است و متاسفانه بعد از زنده یاد باران پور در لاک خودش فرو رفته و کمتر در محافل شعر حاضر میشود یا شعری به چاپ می رساند.

سوگواره هایی برای سید حسن حسینی
 * مجید زمانی اصل

1
آه‌های مردگان
علفهای گورند
علفها رخ می‌چرخانند
به گور قطعة 88

2
پروانه‌ای
که در انتهای حاشیة گورستان
تنها می‌گریست
قلب قزوه بود
به یاکریمها می‌گفت؛
ابر به گشت قطعة 88

3
در رود چشمهای قیصر امین‌پور
پروانه‌ای دیدم؛
که به غسل دیدگان پرندگان
می‌رفت؛
4
سید در راه پله‌های بهار
مرگ
کتت را بوسید
فرشته
کفنت

هایکوی تو
سید جان
گنجشک شکسته‌بالی بود؛
با اشکهای جبرئیلی

5
سید
قلبت قصیده‌ای‌ است
که مشفق
سر بر شانه‌اش نهاده
می‌گریست
به قطعة 88

6
به موی سپید جذبه قسم
شعر را دیدم در گورستان
با گریه‌ای در دستمال
کنار فرشتگان

7
قلب تمام دوبیتیها
شکست
وقتی به شانة شعر
زلزله‌ای نشست.


نوشته شده در  شنبه 85/2/23ساعت  12:13 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

خدا می خواست چشمی تر ببیند

تو را چون لاله ای پر پر ببیند

خدا می خواهد ای دل بعد از این نیز

تو را هر روز عاشق تر ببیند.


نوشته شده در  سه شنبه 85/2/19ساعت  1:51 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غزل - نامه
برای امام خمینی (ره)
دیدار شعرا با مقام معظم رهبری در سال 88
ادامه مجالهای کوتاه
[عناوین آرشیوشده]