• وبلاگ : شاعرانه 2
  • يادداشت : نامه هاي عاشقانه (34)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 23 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    با سلام.

    مطالب دل انگيزي مي نويسيد. با قوت ادامه دهيد.

    ممنون از اينكه سر زديد. اما كاش نظري هم مي داديد.

    موفق باشيد.

    + رضا 
    صبح و شماره و ياراي ايستادن بدون او ؟ هرگز !
    + س 

    الهي شكر!

    روزي مردي خواب عجيبي ديد، اون ديد كه پيش فرشته هاست و به كارهاي آنها نگاه مي كند، هنگام ورود، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد كه سخت مشغول كارند و تندتند نامه هائي را كه توسط پيك ها از زمين مي رسند، باز مي كنند، وآنها را داخل جعبه مي گذارند.

    مرد از فرشته اي پرسيد، شما چكار مي كنيد؟ فرشته در حالي كه داشت نامه اي را باز مي كرد،‌گفت: اين جا بخش دريافت است و ما دعاها و تقاضاهاي مردم از خداوند را تحويل مي گيريم.

    مرد كمي جلوتر رفت، باز تعدادي از فرشتگان را ديد كه كاغذهايي را داخل پاكت مي گذارند و آن ها را توسط پيك هائي به زمين مي فرستند.

    مرد پرسيد: شما ها چكار مي كنيد؟

    يكي از فرشتگان با عجله گفت:‌اين جا بخش ارسال است ، ما الطاف و رحمتهاي خداوندي را براي بندگان مي فرستيم .

    مرد كمي جلوتر رفت و ديد يك فرشته اي بيكار نشسته است

    مرد با تعجب از فرشته پرسيد: شما چرا بيكاريد؟

    فرشته جواب داد: اين جا بخش تصديق جواب است . مردمي كه دعاهايشان مستجاب شده، بايد جواب بفرستند ولي فقط عده بسيار كمي جواب مي دهند.

    مرد از فرشته پرسيد: مردم چگونه مي توانند جواب بفرستند؟

    فرشته پاسخ داد: بسيار ساده، فقط كافي است بگويند: خدايا شكر

    + س 

    Cold Pigeon

    + اله بخش 

    چه نامه زيبايي ! مخاطب احتمالا امام زمان باشه نه؟

    موفق باشين.

    + سين 

    + سين 
    آموختن آسان نيست....
    خستگي هر آن در کمين است.
    آزرده مي شوي، احساس شکست مي کني.
    شک مي کني که رها کني و بگذري،
    مي خواهي بر کناره روي و وانمود کني که اتفاقي نيفتاده.
    اما نه....
    تو بازنده نيستي که،
    يک مبارزي.
    پيش از آنکه برنده باشيم بازنده باشيم.
    بايد گاه بگرييم تا بتوانيم روزي بخنديم.
    بايد آزرده شويم تا روزي توانمند باشي،
    در پايان پيروزي از آن تو خواهد بود.
    آن ديويس
    + عين. سين 

    من اناري مي کنم دانه،

    به خود مي گويم:
    خوب بود اين مردم

    دانه هاي دلشان پيدا بود !!

     <      1   2