• وبلاگ : شاعرانه 2
  • يادداشت : بوي باران
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ع.س 

    پدر....

    4 ساله بودي:پدرم هر کاري رو ميتونه انجام بده.
    5 ساله بودي:اون خيلي قوي و باهوشه.
    6 ساله بودي:پدرم از پدر تو باهوش تره.
    7ساله شدي:باباي من از باباي تو قويتره.
    8 ساله شدي:همه چيز رو هم نميدونه،خيلي چيزهارو نميدونه.
    10 ساله شدي:اون موقعها که پدرم پسر بچه بود همه چي فرق ميکرد.
    12 ساله شدي:پدرم هيچي در اين مورد نميدونه.پير شده بچگيش يادش نمياد.
    14 ساله شدي:زياد حرفهاي پدرم رو تحويل نگير ،خيلي پرته.
    18 ساله شدي:درک نميکنه!نمي شه هر حرفي رو بهش زد.شوت ميزنه!
    21 ساله شدي:به طور مايوس کننده اي پدرم هيچي حاليش نيست.
    25 ساله شدي:بد نيست ازش بپرسم نظرش در اين مورد چيه.هرچي باشه تجربه داره.
    35 ساله شدي:ترجيح ميدم با پدرم مشورت کنم.
    40 ساله شدي:موندم چطوري تونست از پس اين کار بر بياد.چقدر عاقله.
    50 ساله شدي:حاضرم همه چيزمو بدم که پدر برگرده تا من بتونم ۱بارهم شده دستشوببوسم.