• وبلاگ : شاعرانه 2
  • يادداشت : اشعار عاشورايي 13
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ع.س 

    سلام زهرا جان،خون شده چرا جگرت؟
    مدينه پرشده از كربلاي دوروبرت
    براي مادر عباس چيست بهتر از اين
    خبر بياوري از لاله هاي در سفرت؟
    خدا كند كه نگويي و نشنوم چه شده است
    كه آتشم زده آن چشم هاي سرخ و ترت
    بگو براي اين زن تنهاي شهر قصه
    ز غيرت پسرم ، نه ، درست تر پسرت
    چهار پاره جگر داشتم كه طوفان برد
    فداي بازوي در خون نشسته و كمرت
    هنوز بانوي آب و شكوفه دلخون است
    ز هرم آتش وآن كربلاي پشت درت
    دو بازوي قلم آوردي نه بانو جان؟
    دو چشم ناز ابوالفضل هم فداي سرت
    سرت سلامت ! اي كاش من مرده بودم
    نمي رسيد به من داغ آخرين خبرت
    سر حسين ؟سر نيزه ،خيزران و تنور؟
    چقدر خون شده بانوي خسته دل جگرت؟
    نگو و آتش اين سينه را زياد نكن
    چگونه بشنوم از داغ هاي بيشترت