ما براي بودن نيامده ايم!مرد ميان معركه ايستاده بود و مردم را ميخواند:ايا يك مرد ميان شما پيدا نميشود؟نفرين بر شما! مادرانتان به عزايتان بنشينند...اينجا هيچ كس نيست؟يك نفر جلو آمدابشر يا حر بخيرميداني به كدام راه پا ميگذاري؟اين راه بسته است...ببين! نميگذارند بروي.جانم بفدايت!با تو هيچ راهي بسته نيست.اللهم اليك انبت فتب علي. فقد ارعبت قلوب اولياءك و اولاد بنت نبيك...××يابن رسول الله ادركني!مرد به ميدان امد...هيمنه مرد سپاه را به عقب راند...با استين شريفش گرد ها را از سر و صورت خونين پاك كردرمقي براي بدن نمانده بودديده باز كرد: يابن رسول الله! از من راضي شديد ؟من از تو خشنودم...بخ بخ يا حر...انت الحر كما سمكتك امك، و انت الحر في الدنيا و انت الحر في الاخره...