تنت به ناز طبيبان نيازمند مبادسلامت همه آفاق در سلامت توستجمال صورت و معني ز امن صحت توستدر اين چمن چو درآيد خزان به يغماييدر آن بساط که حسن تو جلوه آغازدهر آن که روي چو ماهت به چشم بد بيندشفا ز گفته شکرفشان حافظ جوي
وجود نازکت آزرده گزند مبادبه هيچ عارضه شخص تو دردمند مبادکه ظاهرت دژم و باطنت نژند مبادرهش به سرو سهي قامت بلند مبادمجال طعنه بدبين و بدپسند مبادبر آتش تو بجز جان او سپند مبادکه حاجتت به علاج گلاب و قند مباد