• وبلاگ : شاعرانه 2
  • يادداشت : اشعار عاشورايي 30
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مولائي فرد 

    سلام

    شعرتان راخواندم خيلي زيبا وتكان دهنده بود مخصوصاً

    بيت:اين سرخي غروب...

    اي كاش ازاين شعرها بيشترمي ديديم چون فضا سازي قوي داشت

    قطعاًدر ذهن خواننده ماندگار خواهدشد.

    .خداحافظ.

    هفتاد و دو ستاره غريبانه سوختند
    اين است آن شبي كه سحرها در او گم است

    غزلبسيار زيبايي بود...مدتها بود...عاشورايي اينچنين نخوانده بودم...دستتان درد نكند...

    سلام!...خوشحال مي شوم نقد بشوم!

    غم عشقت به دل دارم حسين جان

    زهجران تو بيمارم حسين جان

    زشوق وصل رويت هر شب و روز . . . . .

    *******

    تو بردرد دلها دوايي حسين جان

    مرض هاي جان را شفايي حسين جان

    تويي رمز عشق و تويي جان هستي

    تومحبوب خلق و خدايي حسين جان . . . . .

    *****

    سلام

    ماه محرم رفت و صفر در پيش است خوش به حال آنان كه هميشه متصل به عشق و محبت حسيني هستند ...

    آينه هاي عارف منتظر حضور شماست

    حسيني باشي - ياعلي

    سلام و عرض ادب . برگزاري همايش دانشجويي حمايت از محرومان (مهرباران) . با حضور گروههاي دانشجويي جهادي و خيريه . ۱۳ تا ۱۵ اسفند دانشگاه تهران . همراه با برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي گروههاي دانشجويي . افتتاح همايش روز شنبه ۱۳ اسفند ساعت ۱۷ با افتتاح نمايشگاه و بعد از آن برپايي شب شعر و خاطره مهرباران با حضور سهيل محمودي - عبدالجبار کاکايي - عبد الرحيم سعيدي راد - سيد عباس سجادي و ..... از ساعت ۱۸ در دانشکده فني دانشگاه تهران . تالار شهيد رجب بيگي . منتظر حضور شما و دوستانتان هستم و ممنون که به بقيه هم ميخواهيد خبر بديد . اطلاعات بيشتر :www.mehrbaran.persianblog.com اگه سوالي بود در خدمتم .

    قيامت حق است .

    فشار قبر حق است .

    نکير و منکر حق است .

    پرسش و پاسخ در قبر حق است .

    قدري بخود بيائيد ديگر بس است .

    ديگر گول دنيا خوردن بس است .

    ديگر از خدا غافل شدن بس است .

    مگر نمي بينيد اين شهيدان را ؟

    سلام

    قيامت حق است .

    فشار قبر حق است .

    نکير و منکر حق است .

    پرسش و پاسخ در قبر حق است .

    قدري بخود بيائيد ديگر بس است .

    ديگر گول دنيا خوردن بس است .

    ديگر از خدا غافل شدن بس است .

    مگر نمي بينيد اين شهيدان را ؟

    سلام و عرض ارادت به برادر عزيز ... حاجي اين روزها مثل همه ي روزها ما از خودمون هم بي خبريم و جز مرور كارهاي قبلي چيزي براي دلخوشي نمانده است . شعر كمي تا قسمتي شده است و بس ... دنبال يه برنامه براي حضرت رسول هستم و به همين بهانه دارم بچه هاي را يكي يكي صدا مي كنم ... اگر برگزار بشه حتما دعوتت مي كنم تا يكي دو روز در كرخه اذيتت كنيم و ...
    + ع.س 

    خاک شرم است که بر صورت و بر سر داريم

    باز بر سينه ي خود حرمت پرپر داريم

    آسمان کاش نمي ديد که بد تا شده است

    با نشاني که از آيات معطٌر داريم!!

    غرق خون است نگاهي که به سامرا رفت!

    آه اين فاجعه را .... واي که باور داريم !!!!

    چشممان خشک نگشته ز غم عاشورا....

    که اهانت شده و مقتل ديگر داريم

    اين چه رسمي است لگد کوبي گلهاي رسول

    مگر از آل محمٌد(ص)؛ گل بهتر داريم؟؟

    دستها رو به خدا ؛ زمزمه ي " امٌن ..." و باز

    انتظار است که بر ديده ي " مضطر" داريم

    حجٌه بن الحسن ! آقا ! چه تسلاي شماست؟

    ما که آتش به دل و خشم چو تندر داريم !!!

    كتايون شيخي

    + ع.س 

    و اين سر بريده كه افتاده ست در كربلاي سامرا
    سر بريده يحيي ست
    سر بريده ماست
    ديروز از موشك كروز ترسيديد
    آن بالا خدايي بود
    بالاتر از موشك كروز
    حالا از آن بالا خيال تان راحت شد

    ديروز روبروي پيامبر ايستادند
    امروز روبروي مهدي هادي
    امروز روبروي مسيح

    اين قبور متبرك
    دوازده قرن است مي‌درخشد
    در قلب اهل شيعه وسنت
    و سامرا مي‌ماند در جايش
    و ساخته مي‌شود زيباتر از قبل
    و آنچه پوچ ابن پوچ است تويي
    اي بوش ابن ابي

    شما با اراده خدا شوخي كرديد
    شما سر حسين را دوباره بريديد
    شما سكوت كرديد
    موساد آمده ست
    موعود آمده است در حواشي همين شعر و دارد مي نگرد به مسلمين
    سه روز مي‌گذرد از واقعه ...

    به شاعران فلسطين مي‌نويسم اين نامه را
    سي شعر را كه نوشته‌ام براي قدس
    ضميمه اين نامه مي‌كنم
    آي شاعران فلسطين
    حتا به روح مردگان كه شعر مرا خوانده‌اند
    به شاعران تشنه سفر به فرانسه مي‌نويسم
    كه در همين تهرانند و
    هي براي هم مي زنند و
    هي پشت سر هم دروغ مي بافند
    اين نامه را به محمدالبرادعي هم مي‌فرستم كه يك مسلمان است و
    از بوش هم مي‌ترسد و
    از لندن هم خوشش مي‌آيد
    اين نامه را براي بوش و رايس نمي‌فرستم
    آنان كوچكند و سي سال ديگر
    به سرنوشت يزيد دچار مي‌شوند
    بچه‌هاي آمريكايي حتي نمي‌دانند
    كه نام اين زوج نگون بخت چه بوده است
    اين نامه را به درويش مي نويسم كه شاعر است
    به روح نزار قبّاني
    براي خشم خوشه‌هايش صلوات هم مي فرستم و
    رونوشت مي زنم به روح هايي كه جوانمردند
    ـ براي معين بسيسو هم آن سي شعر را مي فرستم ـ
    دعوت مي كنم زرتشت را و تمام موبدان را
    كه گرد آتشكده ها مي چرخيدند و معبدي داشتند
    كه گرد حريم حرم بگردند و
    با من در سامرا به چرخ در آيند!

    حرم حريم دل ماست
    يك پرده سمت پنجره بهشت است
    كه پرده دران دارند پرده‌دري مي كنند و
    از قرآن يك صفحه كنده مي‌شود و
    صالح به سوي قوم خويش مي آيد
    با شتري كه اين سلفي‌هايش كشتند
    به اين شتر نزديك نشويد
    محبوب آل الله است اين حرم!

    براي ابومسلم نامه نوشتم
    به بابك خرمدين ايميل زدم كه بيايد
    در اعتراض به اين جنايت
    و آمدند.
    صالح فرياد مي‌زند كه اين شتر را نكشيد و
    ابومسلم بايد به داد اين همه تنهايي برسد
    و اين ابومسلم كه مي‌گويم
    از اين مسلمانان كه پول مي‌گيرند از رايس
    از اين شاعران مسلمان
    كه چرخ مي‌زنند دور سفارت خانه فرانسه
    صد بار بهتر است
    هورا به فرخي كه شرف دارد بر آقاي سين عين
    موعود آمده است
    فقط مانده‌ام كه نسل اين آدم‌هاي ابتر از كجا پيدا شد
    آن قوم تكثير نشد و نمي‌شود
    اين آدم‌ها بايد ماشين‌هاي آهني غرب باشند
    با شناسنامه جعلي
    اين شاعران كه ساكتند
    قورباغه هاي ابوسفيانند

    من مانده‌ام با سي شعر براي قدس
    و دعوت نامه‌اي براي تمام شاعران جهان
    من مانده‌ام با روضه‌اي كه مانده روي زبانم
    ياس كبود!
    دنبال قبر تو هم مي گردند
    چه خوب شد كه قبر تو پنهان است
    آنان موريانه اند و من روضه اي غريبانه مي خوانم
    و سامرا از قدس كمتر نبود
    و سامري‌ها
    در سامرا چقدر زيادند
    پيراهن يوسف است حرم
    برادرانش قبا كردند و
    يعقوب گريه مي كند تا هنوز
    سه روز گذشت و بوي شعر نمي‌شنوم از كنعان
    از تهران
    نارنجكي به دهان مي‌بندم
    نارنجكي به شعر...

    عليرضا قزوه

    + ع.س 

    آهاي آهاي مسلمونا قلب ما ماتم زده شد


    اماماي معصوم ما خونه هاشون ويرونه شد


    يکي بگه مسلمونا مگه شما دل نداريد


    اين همه درد اين همه ظلم کار کدوم از کافراست


    امشب چشام خون مي باره کاش که بودم تو سامرا


    کاش مي مردم يه عالمه کنار خونه اونا


    کاش مي شدم کبوتري پر مي زدم سوي حرم


    اونقده پر پر مي زدم تا به بميرم پيش اونا

    شايان نجاتي

    + ع.س