شنبه شب ميخوام برم سخنراني آقاي انجوي نژاد، تو هم مياي؟ ... شنبه! به هيچ وجه! مسابقه ايران و پرتقاله!
سلامي به وسعت تمام خوبي ها
گاهي وقتها كه گذري به محفل اهل دلاني همچو شما مي كنم دستهاي خالي از خجالتم به همراه قلم فرسوده ي دلم از اثار خود در برابر قلمهاي زيباي شما شرمگين مي شود
اميد است باز به حجره وبلاگ ناگفته هاي يك حاج اقا سري بزني ما هميشه در قهوه خانه دل وبلاگمان چاي تازه دم داريم
اگر دوست داشتي افتخار مي كنم تبادل لينك كنيم
امشب چه دلتنگم... اگر باران نبارد،
اين روح وحشي سر به صحرا مي گذارد
گمکردهاي دارم که ميدانم همينجاست
مي گردم اما هيچ آثاري ندارد
اي غفلتِ پيوسته! هنگام هبوط است
اين نوح، ما را هم به طوفان مي سپارد
اي لاله چندي سرخرو بودي ولي يار
مي خواهد امشب در دلت داغي بکارد
از عشق پرسيدي! چه آشوب غريبي است،
اين موج سينوسي که ميرايي ندارد!
قيصر امين پور
سلام
بسيار شيرين و دلنشين بود.
شاد باشي.
دم شما گرم حضرت خوب بود برام. يا عشق