اميدوارم قلبهاي ما در اين گردابها به امام حسين (عليهالسلام) نزديك شود. كربلا تربت ميسازد و همه ابدان شيعيان را تربت ميكند. از عطش، آب بدن خشك ميشود و تشنه دنيا و آخرت ميشود. هم تشنه آب ظاهري ميشود و هم تشنه معنوي. تشنگي، آب بدن را ميكشد و كم ميكند و آن را خشك و خاك و تربت ميكند. كسي كه تشنه كربلا شد، بدنش سرانجام تربت ميشود؛ همين بدن ظاهري، ولو نمرده باشد.
تربت را اگر به دريا بزني، خجالت ميكشد كه طغيان كند و ساكت ميشود. اگر آن را به تب شديد چهل درجه عرضه كني، تب فوراً ساكت ميشود و از آن بدن ميرود- خجالت ميكشد. تربت به او ميگويد تو حرف نزن، من مال كربلايم. به تب ميگويد من از صبح تا ظهر عاشورا طوفانها ديدهام.
تو فقط يك طوفان ديدهاي. تب خجالت ميكشد و تا تربت امام حسين(عليهالسلام) به آن ميرسد سرش را پايين مياندازد و ميرود. اگر به دريايي كه طغيان كرده است تربت نشان دهي، خجالت ميكشد، سرش را پايين مياندازد و آرام ميگيرد. همه شما، هم با عقلتان، هم با محبتتان و هم با ولايتتان ميبينيد كه اين درست است.
اساساً وقتي كسي كه ابتلا زياد ديده است ميآيد، كسي كه كم مصيبت ديده است، خاموش ميشود. كسي برادر و يا عيالش مرحوم شده، ديگري بچهاش مرحوم شده است و گريه ميكند. وقتي آن كه ابتلاي بزرگتر ديده است وارد ميشود، آن يكي خاموش ميشود و ديگر خجالت ميكشد گريه كند. اين خيلي ساده است. تمام ابتلائاتي كه ما در دنيا ميكشيم، با ياد كربلا ساكت ميشود. )مرحوم دولابي(