استاد گرامي
والله خودتون بهتر ميدانيد تسلط بر اوزان
گاو نر ميخواهد ومرد كهن .
من كجاي اين معادله هستم بر خودم دقيق معلوم نيست .
ذهني فارغ البال و بدور از دغدغه (كمياب هست اين روزا )
دغدغه هاي جاري
حاكم بر سرنوشتمان .مجال زيادي براي نفس كشيدن
(شاعري ) باقي نميزاره .(تورم هاي زندگي )
خيلي عوامل دست به دست هم ميدن استاد گرامي .
بايد تجربه كرد . و من تجربه گر اين راهم .
شوق واشتياق وتلاش فاكتور خوبيست .(اندكي دارم )
ولي تسلط بر اوزان بايد با وزن زندگي كني تا
بتوني بدون فكر كردن به اوزان بر آهنگ انها بنوازي .
هنوز اندر خم كوچه اش هستم .
فكر نكنيد بدون انديشه ميسرايم ؛ هرگز اينگونه نبوده
اما در جنگها (رزم هاي شاعرانه )گاهي احساس بر عقل ميچربد .
براي من كه اينگونه است .
بايد اونقدر تلنگر بخوري تا بتواني راست راه رفتن را بياموزي .
شما انتخابتان را بكنيد ؛ حق شماست .
اما شاگردي كردن ( خطا وآزمون ) نيز راه ماست .
برقرار باشيد .
در حد توان و بضاعت شاعرانه ام سعي خواهم كرد .
يا حق