سلام
با عكست خيلي حال كردم كه مپرس
ولي رو راس بگم به نسبت گذشته بي خيال وبلاگت شده اي
ضمنا قديما معرفتي بود ولي حالا ... اي بابا ما رو باش چه توقعاتي داريم
شهيد آوينى براى معرفى مرحوم مددپور براى فعاليت در حوزه هنرى، نامه اى به آقاي [محمد علي] زم نوشته بود تا خانه اى را در اختيار ايشان قرار دهند و در دفتر، مسووليتى بگيرد. شهيد آوينى نوشته بود: «فرديدى ديگر به حوزه مى آيد.»/سال 70 رابطه شهيد آوينى با آقاى زم رابطه خوبى بود. همان موقع من در جلسات مجله سوره شركت مى كردم- مرحوم مددپور در اين جلسات شركت نمى كرد- بعضاً در بعضى جلسات آقاى زم مى آمد. در همان جاها حس مى كردم كه آقاى زم نسبت به برخورد تند ما با غرب و جريان روشنفكرى [غرب زده] گله دارد. در همان جا من اين گلايه ها را حس مى كردم و در چهره شهيد آوينى تكدر و يك نوع اضطراب را حس مى كردم./گفتگو با شهريار زرشناس درباره زنده ياد دكتر مددپور را بخوانيد
اشك خونين بنمودم به طبيبان گفتند
درد عشق است و جگر سوز دوايي دارد
سلام استاد ............. عكس زيبايي بود و شعر زيبا تري ..... يا علي