سلام ... ممنون از اينكه از تنهايي درم ميآريد... الان ساعت نزديك 2 نصف شبه ... حالم خيلي بده... يعني بد بود...بدتر شد ... خيلي اتفاقي سراغ يك وبلاگ چرت عوضي رفتم ... هنوز دارم ميلرزم ... داغونم و گريه امانم نميده ... فقط دلم ميخواست سر يكي كه ميفهممش فرياد بكشم ... ديوار كوتاهتري پيدا نكردم ... ببخشيد ... وقتي فهميدم از بين الحرمين رد شديد خواستم از شما بخواهم دعا كنيد ...فقط دعا ... حال خوبي ندارم خداحافظ ... با غزل كوتاهي به نام سرنوشت درد به روزم ...................