• وبلاگ : شاعرانه 2
  • يادداشت : تيرچه بلوك!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام...سي پل به روز شد...قدمتان سر چشم
    + سعيدي راد 
    جز آستان توام در جهان پناهي نيست

    جز آستان توام در جهان پناهي نيست
    عدو چو تيغ کشد من سپر بيندازم
    چرا ز کوي خرابات روي برتابم
    زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
    غلام نرگس جماش آن سهي سروم
    مباش در پي آزار و هر چه خواهي کن
    عنان کشيده رو اي پادشاه کشور حسن
    چنين که از همه سو دام راه مي​بينم
    خزينه دل حافظ به زلف و خال مده

    سر مرا بجز اين در حواله گاهي نيست
    که تيغ ما بجز از ناله​اي و آهي نيست
    کز اين به هم به جهان هيچ رسم و راهي نيست
    بگو بسوز که بر من به برگ کاهي نيست
    که از شراب غرورش به کس نگاهي نيست
    که در شريعت ما غير از اين گناهي نيست
    که نيست بر سر راهي که دادخواهي نيست
    به از حمايت زلفش مرا پناهي نيست
    که کارهاي چنين حد هر سياهي نيست

    اينم بگم روي سيستم من دفعه قبل امير اكبرزاده نشسته بود...به همين دليل حواسم نبود و اسم اون به جاي اسم ما افتاد....يا علي
    اينجا هم اومدم ...من اصولن كم به وبلاگ ها سر مي زنم ولي هر بار ميام هر دو بلاگ شما رو .....آره جيگر
    + سعيدي راد 
    عشوه هاي پنهاني

    ساقيا بده جامي زان شراب روحاني
    تا دمي بياسايم زين حجاب جسماني
    بهر امتحان اي دوست گر طلب کني جان را
    آنچنان بر افشانم کز طلب خجل ماني
    بي وفا نگار من مي کند به کار من
    خنده هاي زير لب عشوه هاي پنهاني
    خانه دل ما را خدا از کرم عمارت کن
    بيش از آنکه اين خانه رو نهد به ويراني
    بي وفا نگار من مي کند به کار من
    خنده هاي زير لب عشوه هاي پنهاني

    از شيخ بهايي
    سلام:ممنون استاد.
    با يک شعر پشت مدرن به شيوه ي سيوسياليست بين الملل با تروريست اضافي به روزم سر بزن
    با يک شعر پشت مدرن به شيوه ي سيوسياليست بين الملل با تروريست اضافي به روزم سر بزن
    + ع.س 

    يا لطيف

    جير جيرک به خرس گفت عاشقت شدم. خرس گفت الان وقت خواب زمستان است. وقتي 6 ماه بعد از خواب بيدار شدم در اين باره صحبت ميکنيم... خرس از خواب بيدار شد و جير جيرک را نديد. خرس نميدانست که جيرجيرک فقط 6 روز عمر ميکند.

    + ع.س 

    حضرت علي(ع) فرمود:
    اي جان برادر هزار حكمت آموختم كه از آن چهار صدحكمت انتخاب كردم واز چهارصد هشت كلمه برگزيدم
    دو كلمه را هيچ وقت فراموش مكن
    خدا را -1
    مرگ را -2

    دوكلمه را فراموش كن
    به كسي خوبي كردي -1
    كسي به تو بدي كرد -2

    چهار چيز را در چهار جا نگه داري كن
    درنمازايستادي دل نگه دار -1
    در مجلسي ايستادي زبان رانگهدار -2
    درسفرهاي حاضرشدي شكم نگهدار -3
    در خانه اي واردشدي چشم نگه دار -4

    + عين. سين 

    هديه

    روزي اتوبوس خلوتي در حال حركت بود. پيرمردي با دسته گلي زيبا روي يكي از صندلي ها نشسته بود . مقابل او دختركي جوان قرار داشت كه بي نهايت شيفته ي زيبايي و شكوه دسته گل پيرمرد شده بود و لحظه اي از آن چشم بر نمي داشت .
    زمان پياده شدن پيرمرد فرا رسيد . قبل از توقف اتوبوس در استگاه پيرمرد از جا برخاست . به سوي دخترك رفت و دسته گل را به او داد و گفت : (( متوجه شدم كه تو عاشق اين گلها شده اي . آنها را براي همسرم خريده بودم و اكنون مطمئنم كه او از اينكه آنها را به تو بدهم خوشحال تر خواهد شد.))
    دخترك با خوشحالي گل را پذيرفت و با چشمانش پيرمرد را كه از اتوبوس پايين مي رفت بدرقه كرد و با تعجب ديد كه پيرمرد به سوي دروازه ي آرمگاه خصوصي در آن سوي خيابان رفت و كنار نرده ي در ورودي نشست .