طبق معمل پرشين بلاگ خراب بود.شعر زيبايي بود.
بال پروازي همراهمان نبود.......يا بود.......نميدانم.شايد اين از فوايد قفس نشيني باشدکه آدم فراموش مي کند بال داشته يا نه. شايد هم داشتيم اما در کوچه هاي تو در تو و مه گرفته جا گذاشته ايم.تازه اگر پيدايش کنيم معلوم نيست به اندازه امروزي شانه هايمان بخورد.......عجيب است همين بال همين يک کلمه چقدر انسان وادار به جستجو در حال و گذشته خويش مي کند.پايدار باشيد
سلام آقاي سعيدي راد. به پارسي بلاگ خوش آمديد.
شام هر شام اين شراب لجه لجه از كجاست
صبح هر صبح اين نسيم آشنا پيغام كيست؟
نگو : نه!... آيا کسي که نتواند تمام حرفهاي دلش را برايت بگويد ناتوان نيست؟... متن شما بسيار زيباست. منتظر نوشته هاي مفيد، زيبا و سازنده شما هستم. موفق باشيد.