سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سلام. دیشب موقع نوشتن نامه ای برای تو به خواب رفتم. در رویایی زیبا، تو را دیدم در زیر آسمانی سبز، که به بالهای یک کبوتر سفید تکیه داده بودی و فرشته ای رقص کنان برایت کاسه ای از نور می آورد.

صدای دف بگوش میرسید. من در حیرتی ژرف به تو نگاه می کردم که شاخه گلی را که به موهایت زده بودی، به من تعارف کردی.

تمام وجودم به وجد آمد. گل را از دستت گرفتم. بوییدم و بوسیدم و بر چشم گذاشتم. بر هر گلبرگ با خطی روشنتر از پیشانی ماه نوشته شده بود: " تنهاتر از تو"

حالا هنوز هم به لبخند گلهای پیراهنت فکر می کنم و به چشمهایی که کوچه های دل هر عاشق را چراغان می کند.

باقی بقای تو!...


نوشته شده در  شنبه 84/2/10ساعت  5:34 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غزل - نامه
برای امام خمینی (ره)
دیدار شعرا با مقام معظم رهبری در سال 88
ادامه مجالهای کوتاه
[عناوین آرشیوشده]