سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام. بی صبرانه منتظرم تا در شبهای خیال من طلوع کنی و من چقدر این شبهای روشن از نام تو را دوست دارم.

نام زیبای تو به من رهایی می بخشد. روحم را پرواز میدهد طوری که انگار در خلا جریان پیدا میکنم.

خدای عشق را شکر میکنم که نام تو را بر زبانم نوشت و نگاه مهربانت را بمن هدیه داد. همان خدایی که بی قراری را به من بخشید و در کاسه انتظارم صبر ریخت!.

شکی ندارم که ابرهایی را که در اطراف چشمم پرسه میزنند دوست داری و من هر شب برای آمدنت جاده منتهی به چشمهایم را با همین ابرهای سرگردان میشویم. زودتر بیا! همین!


نوشته شده در  چهارشنبه 83/9/25ساعت  4:1 عصر  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غزل - نامه
برای امام خمینی (ره)
دیدار شعرا با مقام معظم رهبری در سال 88
ادامه مجالهای کوتاه
[عناوین آرشیوشده]