سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیروز رفتم تشییع جنازه سید محمد عباسیه کهن. دوستان خبر نشده بودن. تعداد کمی اومده بود. حتی از خانواده اش. وقتی رسیدم سید ضیا الدین شفیعی، سهیل محمودی و پسرش، علیرضا قزوه، ابوالقاسم حسینجانی، موسی بیدج ، رحیم زریان و ‏محسن مومنی بودند... مظلومانه چند قدم جلو بیمارستان تشییع شد. بعد رفتیم بهشت زهرا.

اونجا بعد از نماز بر جنازه با یه آمبولانس به سومعه سرا فرستاده شد. گفته می شد که دم پلیس راه شهر خانواده اش منتظرند...

بین راه بهشت زهرا ، شفیعی از خاطرات با عباسیه کهن می گفت. از اینکه قهرمان شنای کشوری بوده و یکبار توی شمال چگونه روی آب خوابیده ، از شبهای شعر و از اینکه روزهای آخر هر ببار که به ملاقات میرفته چقدر دستش رو فشرده و گفته که براش دعا کنه...  

روحش شاد!

 


نوشته شده در  شنبه 84/4/4ساعت  9:32 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غزل - نامه
برای امام خمینی (ره)
دیدار شعرا با مقام معظم رهبری در سال 88
ادامه مجالهای کوتاه
[عناوین آرشیوشده]