• وبلاگ : شاعرانه 2
  • يادداشت : به سبكي يك پلاك
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ع.س 

    پنج شنبه چيزي ننوشت

    از بچه رزمنده هاي خوش فکر بود . صبح جمعه ،کنار تانکر آب رفت تا پيراهنش رابشويد ،اما ديد که داخل قوطي صابون ندارد. شنبه ،کاغذي به ديوار گوني خاکي سنگر ،سنجاق کرد و روي آن نوشت: 1.صابون يکشنبه نوشت: 2.نخ وسوزن. سه شنبه وقتي از خرمشهربرگشت ،روي واژه هاي صابون ،نخ وسوزن،خرما وتلفن خطي کشيد. چهار شنبه نوشت: نماز اول وقت. پنج شنبه چيزي ننوشت. وجمعه بود که کاغذش بوي سيب گرفت.