سلام عیدتون مبارک!... گفتم این روز عیدی چند شعر برره ای تقدیم کنم. همیشه شاد باشید!
سعیدی راد:
از اینجا وا بدم آخر فراریت
به پایون وا بدم ای گریه زاریت
برو آماده کن خوتو که امشو
موامو میفرستم خواستگاریت
میرزا قلمدون:
تو که امشو ویایی خواسگاری
وَدونستی رسوم ِ کوفتِ کاری؟
بوآ فرموده : وگو به سعیدی
یکی را وَفِرسته پاچه خاری..!
بگوری:
بواتو میفرستی به چه کاری؟
چشم روشن ویایی خواسگاری
تو که هشتت گرو نهِ جیگر
وگو پشت قواله چی میذاری؟
میرزا قلمدون :
وَبین دختر! بوای مو ، پُلیسَه
نه مثل او بوای تو خسیسه
مرا از چی وَترسانی ؟ قبالَه؟
قبالت هم نخود باشَه ! دو کیسَه...!
بگوری:
دوتا کیسه نخود... ولخرجی کردی
بوا چش نخوری از وسکه مردی
مو شهریوم برو آش نخود خور
الهی که بری و ورنگردی !