وبلاگ عباسه ها
عباس ! رخ تو ماه نوخاسته شد
از جلوه ی تو ، رونق مه کاسته شد
از پرده در آمدی و گفتی که : حسین ،
گل بود و به سبزه نیز آراسته شد
در چشم کسی که روشن است از احساس
زیبایی نسترن ، فریبایی یاس
لبخند ستاره ها ، درخشیدن ماه
زیباست ولی نه چون جمال عباس
عباس ، لبت ساغری از کوثر داشت
رخسار تو ، زیبایی پیغمبر داشت
پیشانی تو مـُــهر تولای حسین
بازوی تو ، رنگ بوسه ی حیدر داشت
ای باغ گل کنار رود ای ساقی !
بر سعی و صفای تو درود ای ساقی
تا داشتی از علقمه یک قطره ی آب
از اسب نیامدی فرود ای ساقی !
سقای بدون دست یعنی عباس
جنگاور بی شکست یعنی عباس
این پنجه که بر تارک هر پرچم هست
یک دست بریده است یعنی عباس!