در یکی از دیدار ها به گمانم سال 83 بود.
بعد از مراسم شعر خوانی (اگر اشتباه نکنم) آقای سید مهدی موسوی بود به اعتراض گفت که حضرت آقا این سومین باری است که خدمت می رسم اما هیچ وقت به من اجازه شعر خوانی نمی دهند. با اجازه تون می خواهم بخوانم. آقا فرمودند بفرمایید بخوانید.... ایشان هم شعر شان را خواندند.
شعرشان که تمام شد آقای احمد عزیزی با صدای بلند که به گوش آقا هم رسید، به آقای موسوی گفت:حالا این چی بود خوندی؟ شعر بود(چیزی با این مضون)؟
آقا فرمودند: اتفاقا خیلی شعر عالی و خوبی بود ... و کلی از خوبی های شعر تعریف کردند. آقای عزیزی هم آرام سر جایش نشست.