به گمانم سال آخر عمر زنده یاد سید حسن حسینی (83) بود که در مراسم دیدار شعرا با آقا شرکت کردند. موقع نماز وقتی از جلوی همه رد شد و به ایشان رسید فرمود (با این مضمون): آقای حسینی چیکار کردی با خودت اینطور محاسنتون سفید شده؟ آقای حسینی هم بلافاصله گفت:یه آسیاب زدم بغل خونه مون هر وقت رد میشم اینجور سفید می شم. آقا هم خندیدند و رد شدند.
نماز که تمام شد باز هم وقتی از جلوی آقای حسینی رد می شدند گفتند: کتاب نقد سینمای ایران را خوندم خیلی خوب و پخته نقد کرده بودید... آقای حسینی هم از ایشان تشکر کردند.
بعد از رفتن آقا از آقای حسینی پرسیدم: منظور آقا کدوم کتاب بود؟ گفت:مشت در نمای درشت.
آن شب آقای حسینی مثنوی معضلات قرن 21 را خواند. بعد از شعر خوانی اش آقا فرمودند: به همه چیز اشاره کردی الا ایدز که احتمالا محدودیت وزن و قافیه به شما اجازه نداده...