دید مجنون را یکی صحرا نورد
در کنار بادیه بنشسته فرد
صفحه ای از ریگ و انگشتان قلم
مینویسد نام لیلی دم به دم
گفت: کی مجنون شیدا کیستی ؟
گو که سرگرم هوای چیستی؟
گفت : مشق نام لیلی میکنم
خاطر دل را تسلی میکنم
چون میسر نیست ما را کام او
عشق بازی میکنم با نام او ....