سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلامی ساده و صمیمی به تو و خبر خوش آمدنت و به روزی که وعده طلوعش را همه ستاره ها می دانند.
هنوز هم چشم های همیشه منتظرم در خیابان های سوخته آسمان به دنبال نشانه ای از تو می گردند.
نه پرنده ای آواز می خواند نه صدایی از فرشته ای بگوش می رسد. تنهاترین صدا طنین ضربان قلب من است که با هر ضربه ای که مینوازد عقربه های لعنتی را به جلو میفرستد.
لحظه های بی تو بودن چقدر کُند می گذرند!
امشب به قدر تمام ثانیه های له شده دلتنگت هستم. از تو هیچ نمی خواهم فقط برای این پرنده های بی زبان انتظار، کمی مهربانی بریز! همین!...

نظرات:
سید حبیب حبیب پور:
سلام / اینهمه شوریدگی در این قلمها ی زیبا و اینهمه تشنگی رسیدن در این قدمهای مشتاق آیه های محکم و مستحکم باران لطف آن مهربان بزرگ است . پس چه غم این چند روز دوری را... مگر نمی خوانیم که الیس الصبح بقریب ؟ آیا صبح نزدیک نیست ؟ / مرحمت زیادتر باد . 

حریم دوست:
حرفهای دل که هیچ وقت تکراری نمی شوند...حرفهای دل همیشه تازه اند...حتی اگر واژه ها تکراری به نظر آیند...باید از واژه ها گذشت... 

فریبا ارشادی (وبلاگ رایحه وصال):
سلام استاد  نوشته های زیبای شما ما را هم سر ذوق میاره : ....این بار شاعرانه تر از دیروز به تو سلام می دهم و در اوج شکفتن خویش به انتظار امدنت شعر می سرایم. چون بدون تو بهار دیدنی نیست!

رضا زبیب :
سلام استاد. حتما کتاب خاطرات مرحوم طه حسین - نویسنده شهیر مصری - بنام «الایام»را خوانده اید. سال ها قبل که من هم دل و دماغ و البته مجالی برای خواندن داشتم، این کتاب توسط مرحوم خدیوجم به زیبائی ترجمه و بنام «آن روزها» منتشر نموده بود. نامه های لطیف شما بنده را به یاد آن کتاب انداخت. البته جنس نوشته های شما با نامه های مرحوم طه حسین کاملا متفاوت است اما از این جهت این مطلب را نوشتم که انشاء الله این نامه ها نیز در قالب کتابی منتشر شود.


نوشته شده در  سه شنبه 86/11/16ساعت  8:59 صبح  توسط عبدالرحیم سعیدی راد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
غزل - نامه
برای امام خمینی (ره)
دیدار شعرا با مقام معظم رهبری در سال 88
ادامه مجالهای کوتاه
[عناوین آرشیوشده]