41
غزل
غزالیست رها
در کوچهباغ دلم
که گاه و بیگاه
چشمان صیّادم را
وسوسه میکند.
42
از دعای گیاه،
تا اجابت ماه،
راهی نیست!
دل را بیاورید.
43
ماه
اسب سپیدیست
تشنه
که از چشمة آفتاب
نور مینوشد.
44
نام تو را که میشنوم
کتیبة عشق
بر دلم حک میشود.
45
هر بارشی،
آغاز رویشیست!
ای اشک!
تازه کن مرا ...