ب
خوشا آن دم که مهمان تو باشم سرا پا مست و حیران تو باشم
خوشا مانند بابا طاهر امروز دوبیتی خوان چشمان تو باشم
فایز!
نه از جن ام نه از انسانم امروز پری آوای دشتستانم امروز
بیا فایز! بیا با هم بخوانیم که من هم مثل تو حیرانم امروز!
نوش جان!
یکی زد باز هم زخم زبانت بزن مهر سکوتی بر لبانت!
برای سرفرازی در ره عشق بنوش این زخم ها را نوش جانت!