با نگرانی در حال جستجوی قبرها بودم. کسی گفت: چیزی گم کرده ای؟ گفتم: مادرم! هزار و چهارصد سال پیش او را گم کرده ام.
تمام وصیت نامه شهید احمد رضا احدی: فقط نگذارید حرف امام زمین بماند. همین.
یک روز گذر کرد از این کوچة پر درد
مردی که برای دل ما آینه آورد
هر چند که بیتابترین مرد زمین بود
با داغ شهیدان شما حوصله میکرد
ای سبزترین فصل! مزن حرف جدایی
امروز ببین باغ دلم بی تو شده زرد!
دیروز حضور تو شفای دل ما بود
امروز چه پژمردهام از داغ تو ای مرد!
هر چند که مهمان ملائک شدی، امّا
ای سبز! به این باغ زمستانزده برگرد
سلام آقا. یه جورایی بغضی تو گلوم گیر کرده. لامصب نمیشکفه راحت شم. می فرمایی چی؟ می گی به من چه؟ یعنی تو اینو میگی؟!... اما نه! تو خیلی آقاتر از این حرفایی!...
راستی آقا. چقد تو کوچه های جمعه باید به دنبالت برگردم؟! ... کجا پنهان شدی که پیدات نمیکنم. خسته شدم آقا..
اصلا بیا یه بازی دیگه بکنیم. قایم موشک بسه دیگه. یعنی از مادر مهربونت فقط این قایم شدن رو یاد گرفتی؟؟؟ ... فدای غریبی تو و مادرت آقا...!
جلسه نقد و بررسی شعر
سه شنبه ها
ساعت: ۴-۶
به مدیریت سید ضیاالدین شفیعی
مکان:تهران
سبلان شمالی - خ شهید نوری - کوچه شهید ترابی- پلاک ۴۴
شرکت برای عموم علاقه مندان آزاد است
محفل ادبی « روایت سنگ و زیتون»
سه شنبه ۲۹ فروردین . ساعت ۱۵ تا ۱۷
خ طالقانی . نبش مفتح . لانه جاسوسی سابق
موضوع :
قدس . فلسطین . مقاومت و پایداری
منتظر حضور سبزتان هستم
الهم صل علی محمد و آل محمد
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد ست
حتی فرشته ای که به پابوس آمده
انگار بین رفتن و ماندن مردد ست
اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست
پس بوی عطر کیست که مثل محمد ست
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
اینجا برای عشق شروعی مجدد ست
جایی که آسمان به زمین وصل میشود
جایی که بین عالم و آدم زبا نزد ست
هر جا دلی شکست به اینجا بیاورید
اینجا بهشت- شهر خدا- شهر مشهد ست