نمیتوانم به تو فکر نکنم!
- دستم را بگیر....
- دستت را به من بده!
همین!
آی مردم خویش را گم کرده ام
کلبه درویش را گم کرده ام
مانده ام در پیچ پیچ جاده ها
راه پس یا پیش را گم کرده ام
در میان جنگل انبوه درد
یک دل پر ریش را گم کرده ام
در شب اندوه شهر قصه ها
قلب پر تشویش را گم کرده ام
در هجوم داغ های سینه سوز
عقل دور اندیش را گم کرده ام
مضطرب حالم ، مرا پیدا کنید
آی مردم خویش را گم کرده ام
آبان 72
از خویش بیرون نرفتم، امشب به یاد تو ـ آری ـ
شاید درون دل من یک شعله غیرت بکاری
گفتم بیایم کنارت، ای ابر نستوه و سرکش
باشد بر این قلب مرده شور شکفتن بباری
سبز است جای تو امشب، سرخ است ردّ عبورت
زیرا که مانند طوفان، فرزندی از ذوالفقاری
گلزخم یاد تو ای مرد! گل کرده در استخوانم
بگذار آتش بگیرم ـ امشب ـ از این زخم کاری
ای کاش میآمدی باز، هرچند دلخسته ... اما
هرگز مبادا دوباره، ما را به خود واگذاری
بعد از تو آتش به دامن، با خویشتن در ستیزم
بعد از تو ای پیر عاشق، از خویش هم میگریزم
خرداد 78
.... همین!
عاقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوی تو خاکم کند
جلسه نقد و بررسی شعر
سه شنبه ها
ساعت 5 بعد از ظهر
نشانی:
روبروی سر در دانشگاه تهران خیابان فخر رازی- چهار راه دوم سمت چپ - پلاک 127 . طبقه سوم-
نشر ماه نوشت
شرکت برای عموم علاقه مندان آزاد است
اولین کتابم بعد از باران نام داره که در اصل جمع آوری اشعار مرحوم آرش باران پور بود و حوزه هنری اون رودر سال 76 چاپ کرد
دومین کتابم بر بلندای عشق نام داره که مجموعه خاطرات شهید محسن بلندیان است و تو سط کنگره سرداران استان قزوین در سال 78 چاپ شده
سومین کتابم گزیده ادبیات معاصر شماره 77 نام داره که نشر کتاب نیستان در سال 79 چاپش کرده که در سال80 برگزیده کتاب دوسالانه دانشجویی و در سال 81 هم برگزیده کتاب سال دفاع مقدس شد
چهارمین کتابم پرواز را به خاطر بسپار نام داره که مجموعه خاطرات زنده یاد احمد پرواز است و سال 78 چاپ شد
پنجمین کتاب زخمهای خورشید نام داره که خاطرات 114 شهید خوزستانی است و در سال 79 توسط کنگره سرداران شهید خوزستان به چاپ رسیده
آخرین کتاب هم فانوسهای سنگی نام داره که مجموعه شعرشاعران معاصر پیرامون فلسطین است و توسط حوزه هنری در روزهای پایانی سال 83 چاپ و منتشر شد