سلامی ساده و صمیمی به تو و خبر خوش آمدنت و به روزی که وعده طلوعش را همه ستاره ها می دانند.
هنوز هم چشم های همیشه منتظرم در خیابانهای سوخته آسمان به دنبال نشانه ای از تو می گردند.
نه پرنده ای آواز می خواند نه صدایی از فرشته ای بگوش می رسد. تنهاترین صدا طنین ضربان قلب من است که با هر ضربه ای که می نوازد عقربه های لعنتی را به جلو می فرستد.
لحظه های بی تو بودن چقدر کُند می گذرند!
امشب به قدر تمام ثانیه های له شده دلتنگت هستم. از تو هیچ نمی خواهم، فقط برای این پرنده های بی زبان انتظار، کمی مهربانی بریز! همین!...
سلام. ساده برایت مینویسم. همه پروانه ها و سنجاقکها دست بوس تو هستند و برای آمدنت سر از پا نمی شناسند.
دیروز کفشدوزک باغچه مان نیز احوال تو را از پرستوی عاشقی که در حوالی خانه تان لانه دارد جویا شد. طفلک همیشه به یاد تو و خنده های بی مثال توست.
این روزها حتی شرجی های شهریور هم مرا به یاد تو میاندازد. تعجب نکن عزیز! بگذار راحتتر بگویم هر لحظه ای که اراده کنم میتوانم چهره معصوم تو را ببینم. کافی ست به آیینه نگاه کنم یا به آن بید تنهای سر به زیر که چشم به آسمان دوخته.
با وفاترین! اجاق عاشقی این دل نامیرا همیشه روشن است. هیزمهای این اجاق دلتنگی هایی ست که تمامی ندارند و انتظاری که خورشید را انگشت به دهان گذاشته است.
امشب ولی منتظرم تا صدای قدم های تو را از کوچه ها شب بشنوم. در ساعت عشق منتظرت هستم. همین!
به تازگی مرکز پژوهشی فرهنگ عاشورا در دزفول راه اندازی شده است. این مرکز که به مسئولیت و هدایت دکتر محمد رضا سنگری اداره میشود در اولین فعالیت رسمی خود اقدام به جمع آوری اشعار (در همه قالب ها) و نثر ادبی کرده است.
همه شعرا و نویسندگان میتوانند آثار خود را جهت استفاده محققان وعموم وهمچنین چاپ در مجموعه های شعر و نثر به آدرس : دزفول صندوق پستی 118 ارسال کنند .( یا اینکه در همین وبلاگ درج کنند تا در اختیار مسئولان مرکز قرار گیرند.)
یادآور میشود اولین مجموعه گردآوری شده در ایام محرم امسال به چاپ خواهند رسید.
شک نکن!
این سر ش ک س ت گ ی
تاوان آن
دل شکستگی ست!
اینقدر به من نگو چه کاری داری
یا اینکه چرا چشم خماری داری
من آمده ام که سنگ راهت باشم
از سنگ مگر چه انتظاری داری؟
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن
سعیدی راد:
مواظب باش! اینجا چاه نفته
که آوازش تا مریخ رفته
کجا برنوِ سالار خان بیده
جیگر! وبلاگ مو آر پی جی هفته!
شاعرآنلاین:
کی وگفته که ای ارپی چی بیده
ای وبلاگ واسه حراجی بیده
خودمونیم نودونم چه گفتم
عزیز ای ارپی چی 7 چی بیده
*فقط درست بخونین
آرش شفاعی:
سعیدی راد فرموده که چاهه!
شبیه چاهه چون خیلی سیاهه
ولی قربون رکسانا وگردم
که توی ای سیاهی ها چو ماهه
وگوری:
عابر بانک:
وگفتی که بلاگت ضد تانک بید
وگویم معدن لیر و فرانک بید
ذخیره دونی اشعار نابه
یه جورایی جیگر! برره بانک بید
شهراز:
برای سعیدی
تو با شعرات مبهوتم وَکِردی
جیگر , قطّاب , باروتُم وَکِردی
بلاگِت برنُوِ* سالار خانِ
دوبیتی وار نایک اوتُم وَکِردی
*برنو : نوعی تفنگ!
شاعر آنلاین:
نودونی که مو دیوانه بیدم
و اینجا بی سرا و خانه بیدم
ودونی مو به زور چوب و خنجر
اسیر دختر شادانه بیدم
آرش شفاعی:
شبیه نقش یک قالی نوشته
عجب چیزای باحالی نوشته
سعیدی راد وویگولنزج ملت
زورو بر پشت تو ذالی نوشته
طغرل:
برای شفاعی:
هم از توبره هم از آخور چریدی
همو گاوی که گرگا رو دریدی
وَکن ماسک ذورو تو که وَدونیم
میون گله پیشونی سفیدی
وگوری:
ناز کشون2:
چاپار و قاصدک که کهنه بیده
وَگو بینم جیگر مِیل وَرسیده؟
وَدونم حال وَده لجبازی ویره
الهی هر که رسمش کرد وَمیره
وَیا ای جا کنار چشمه وا هم
وشه وَگفتمانیم مثه آدم
همش ای میل و آف لاین در وَکنم
چقد وا دوریَت مَ سر وَکنم
تو فرهنگ لغاتتون صفا بید؟
تو آیین نامه تون اصل وفا بید؟
وَدونم مدرکت فوق سواته
دلت بی رنگ و رو عین رُباته
هزار حور و پری دل خسته تونه
و از ما بهترون دلبسته تونه
وگویم به دلم حالیش نبیده
که عشقولانه هاتون ته کشیده
نَوَفهمه که عشقولانه کشکه
نصیب صاحبش انبون اشکه
دلم خنگ بیده اما مَ وَفهمم
وَرای واگذاری بیده سهمم
دل تو عینهو کارونسرا بید
همیشه توش وَموندن اشتبا بید
مَ که جُل و پلاسو جَم وَکردم
وَرفتم زحمتمو کم وَکردم
خلاصه ...اینا به میل ربط نَوَداشت
گناهه بی جواب ای میلو وَگذاشت...
برای هولاگو خان...
وَگفتی ماه پیشونی تو بیدی
تو آینه یه هلال ماه وَدیدی
گمونم که ذورو داغت وکرده
دواش تو نقطه ی ذالِ ندیدی