دو سال پس از بمب تروریستی سامرار وانفجار حرم امامان عسکرین در سامرا و بدنبال اغاز بازسازی حرم توسط سازمان ملل تصاویری از داخل حرم و قبور امامان سامرا علیهما سلام منتشر شد..شاید این تصاویر چهار مزار تخریب شده شما رو یاد قبرستان بقیع بیاندازد!
منبع: سایت موعود
آقا سید عزیزم سلام!
شنیده ام به تو می گویند
«کمپانی روحیه!»
و هر کس از هر جا کم می آورد
به شانه های محکم تو دخیل می بندد.
حالا چه شده که ابروهایت در هم است؟
کشتی هایت به گل نشسته؟
شانه هایت چرا زخمی ست؟
دلت را شکسته اند؟
راستی «حماسه یاسین» یادت هست؟
قیافه ات شبیه آن روزهایی است که از عملیات بر می گشتی
همان وقتها که گاهی از تمام گردان
تنها یک دسته بر می گشت.
*
می دانم!
حالا هم خون بچه هایت را ریخته اند
دسته گلهایت را پرپر کرده اند
بی همسفر مانده ای
و باز هم از عبور کاروان
گردی بر صورتت نشسته
و داغی بر دل!
هرچند خوب می دانم
زخم بهتان از همه اینها بدتر است...
***
سید جان!
از تو چه پنهان
من هم وقتی از روی فیلم
شعله های بمب را دیدم
دلم لرزید
و سلولهای تنم از هم پاشید
و ساعت ها برای «عرفان و علیرضا»
و دیگر شهدا و مجروحان حسینیه گریستم.
کاش من و تو هم در ته مجلس
در کنار «مهدوی و موسوی» نشسته بودیم
تا امروز
به جای گرفتن زانوی غم
قهقهه مستانه سر می دادیم.
***
سید بزرگوار!
گاهی که دری از آسمان باز می شود
یاد جمله حمید باکری می افتم
که می گفت:
مواظب باشید دسته سومی نشوید ،
که دق مرگ خواهید شد.
راستی نکند ما دسته سومی هم نباشیم!
***
سید جان!
وقتی از آن بالا
آرزوی شهادت می کنی
ما را هم فراموش نکن!
همین.
عبدالرحیم سعید ی راد 31/01/87
مکه برای شما!
فکه برای من!
این پوتین های کهنه هم می توانند
مرا به آسمان ببرند.
ای مترسک به احترام بهار
از سر خود کلاه را بردار!
مثل باران و ابر و باد مده
این کلاغان خسته را آزار
یک شب این چهرة مشوّش را
دست دیوی به نام غم بسپار!
آن طرف را ببین که نیلوفر
پل زده روی شانة دیوار
این طرف را که لاله و نسرین
گل زدهاند بر سر هر خار!
مهربان باش، مثل یک گل سرخ
دست از اینگونه زیستن بردار
در پایان مراسم اختتامیه دومین جشنواره بین المللی شعر فجر جوایز برگزیدگان در سه بخش استانی، ملی و جوان به ترتیب زیر اهدا شد:
بخش استانی: (به هر کدام از برگزیدگان این بخش لوح تقدیر و 5 سکه بهار آزادی اهدا شد)
آذربایجان شرقی (صالح سجادی)، آذربایجان غربی (بهرام اسدی)، اردبیل (میرعلی عابدیان)، اصفهان (علی مظاهر)، ایلام (جلیل صفربیگی)، بوشهر (رضا طاهری)، تهران (ساعد باقری)، چهارمحال و بختیاری (مریم محمدی)، خراسان رضوی (هادی منوری)، خراسان شمالی (قدرت الله شریفی)، خراسان جنوبی (محمدعلی رحیمی)، خوزستان (هرمز فرهادی بابادی)، زنجان (همایون عطایی)، سمنان (شریف رضا مجد)، سیستان و بلوچستان (عبدالله واثق عباسی)، قزوین (امیر عاملی)، قم (سید ابوالقاسم حسینی)، کردستان (احسان فریدونی)، کرمان (محمدعلی جوشایی)، کرمانشاه (علی شمس علیزاده)، کهگیلویه و بویراحمد (فریدون داوری)، گیلان (امیرفخر موسوی)، گلستان (جعفر رودسرابی)، لرستان (محمدرضا روزبه)، مازندران (محمدعلی رضازاده)، مرکزی (مهدی رحیمی)، هرمزگان (جواد ضمیری)، همدان (احمد خوانساری) و یزد (عالیه محرابی).
استان فارس در این بخش برگزیده ای نداشت؛ توضیح اینکه پیش از این و به مانند سایر استانهای کشور از شاعران این استان که در بخشهای شش گانه امام و انقلاب، اجتماعی، آئینی، پایداری، کودک و نوجوان، آزاد و جوان امتیازات بیشتری را کسب کرده بودند با عنوان "تقدیرشدگان" تقدیر شده بود.
بخش کشوری: (به هر کدام از برگزیدگان این بخش لوح تقدیر، تندیس سرو زرین و 14 سکه بهار آزادی اهدا شد)
در بخش فرعی کودک و نوجوان ناصر کشاورز، شکوه قاسم نیا و بیوک ملکی برگزیده شدند.
در بخش فرعی آزاد احمدرضا احمدی، مفتون امینی، حسین سعیدی مهدوی (م.موید) و محمدباقر کلاهی اهری برگزیده شدند.
در بخش فرعی اجتماعی منوچهر احترامی، عبدالجبار کاکایی و ناصر فیض برگزیده شدند.
در بخش فرعی پایداری و انتفاضه مهدی سعیدی، علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی و محمدرضا عبدالملکیان برگزیده شدند.
در بخش فرعی آئینی محمدعلی مجاهدی، علی موسوی گرمارودی، محمدجواد غفورزاده (شفق) و قادر طهماسبی (فرید) برگزیده شدند.
در بخش امام و انقلاب یوسفعلی میرشکاک، زکریا اخلاقی، احمد عزیزی و فاطمه راکعی برگزیده شدند.
بخش جوان : (به هر کدام از برگزیدگان این بخش لوح تقدیر، تندیس سرو زرین و 10 سکه بهار آزادی اهدا شد)
در بخش فرعی کودک و نوجوان منیره هاشمی (خراسان رضوی) برگزیده شد.
در بخش فرعی آزاد سعید شاد (کردستان) و گروس عبدالملکیان (تهران) به طور مشترک برگزیده شدند.
در بخش فرعی اجتماعی مهدی فرجی و میلاد عرفان پور به صورت مشترک برگزیده شدند.
در بخش فرعی پایداری و انتفاضه امید مهدی نژاد از تهران برگزیده شد.
در بخش فرعی آئینی آرش پور علی زاده (رشت) و مرتضی حیدری آل کثیر (خوزستان) به صورت مشترک برگزیده شدند.
در بخش فرعی امام و انقلاب محمدحسین ابراهیمی (کرمان) برگزیده شد.
سلامی ساده و صمیمی به تو و خبر خوش آمدنت و به روزی که وعده طلوعش را همه ستاره ها می دانند.
هنوز هم چشم های همیشه منتظرم در خیابان های سوخته آسمان به دنبال نشانه ای از تو می گردند.
نه پرنده ای آواز می خواند نه صدایی از فرشته ای بگوش می رسد. تنهاترین صدا طنین ضربان قلب من است که با هر ضربه ای که مینوازد عقربه های لعنتی را به جلو میفرستد.
لحظه های بی تو بودن چقدر کُند می گذرند!
امشب به قدر تمام ثانیه های له شده دلتنگت هستم. از تو هیچ نمی خواهم فقط برای این پرنده های بی زبان انتظار، کمی مهربانی بریز! همین!...
نظرات:
سید حبیب حبیب پور:
سلام / اینهمه شوریدگی در این قلمها ی زیبا و اینهمه تشنگی رسیدن در این قدمهای مشتاق آیه های محکم و مستحکم باران لطف آن مهربان بزرگ است . پس چه غم این چند روز دوری را... مگر نمی خوانیم که الیس الصبح بقریب ؟ آیا صبح نزدیک نیست ؟ / مرحمت زیادتر باد .
حریم دوست:
حرفهای دل که هیچ وقت تکراری نمی شوند...حرفهای دل همیشه تازه اند...حتی اگر واژه ها تکراری به نظر آیند...باید از واژه ها گذشت...
فریبا ارشادی (وبلاگ رایحه وصال):
سلام استاد نوشته های زیبای شما ما را هم سر ذوق میاره : ....این بار شاعرانه تر از دیروز به تو سلام می دهم و در اوج شکفتن خویش به انتظار امدنت شعر می سرایم. چون بدون تو بهار دیدنی نیست!
رضا زبیب :
سلام استاد. حتما کتاب خاطرات مرحوم طه حسین - نویسنده شهیر مصری - بنام «الایام»را خوانده اید. سال ها قبل که من هم دل و دماغ و البته مجالی برای خواندن داشتم، این کتاب توسط مرحوم خدیوجم به زیبائی ترجمه و بنام «آن روزها» منتشر نموده بود. نامه های لطیف شما بنده را به یاد آن کتاب انداخت. البته جنس نوشته های شما با نامه های مرحوم طه حسین کاملا متفاوت است اما از این جهت این مطلب را نوشتم که انشاء الله این نامه ها نیز در قالب کتابی منتشر شود.
سلام. دیروز به دنبال تو به همه جا سر زدم. هم از نسیم سراغت را گرفتم ، هم از گل سرخی که کنار چشمه عشق روییده بود. حتی از پرنده هایی که در شعرهایم بال میزدند نشانی ات را پرسیدم. اما پیدایت نکردم. این را ولی خوب می دانم که اگر چشمانم را ببندم و با دهان بسته صدایت کنم فورا جوابم را خواهی داد.
راستی که عجب صفایی دارد این بی قراری ها و این دلتنگی ها!... مانده ام که این فاصله ها اگر نبود آیا باز هم اینقدر مشتاق شنیدن صدایت از درخت و صندلی و ستاره بودم؟
همیشه فاصله ها باعث میشوند تا بیشتر قدر همدیگر را بدانیم و بیشتر به دنبال هم بگردیم. مثل همین امروز که همه جا را به دنبالت گشتم. حتی همه خوابهایم را یکی یکی جستجو کردم . همه جا رد پایت بود . حتی موج صدایت به نرمی از تپه های خیالم بالا میرفت . اما خودت نبودی...
عزیزترینم! حالا با همین واژه های لال در کنار نام قشنگت نشسته ام. مرهمی نمی خواهم. تنها اگر حوصله داری زخمهای دلم را بشمار!... هزار و یک ... هزار و دو ... هزار و سه ...
تهران: خیابان انقلاب. روبروی در اصلی دانشگاه تهران. پاساژ فروزنده. «کتابفروشی خانه شاعران»
تهران: خیابان انقلاب روبروی در اصلی دانشگاه تهران. نشر بیدگل
اهواز: خیابان حافظ. نبش سلمان فارسی. «کتابفروشی رشد»
دزفول: خیابان شریعتی. «کتابفروشی معراج»
دزفول: خیابان شریعتی. «کتابفروشی همشهری»
دزفول: خیابان هجرت. نبش نبوت. «کتابفروشی رشد»
شناسنامه کتاب:
دیگر عرضی ندارم
نثر ادبی
عبدالرحیم سعیدی راد
ناشر: اردی بهشت
گرافیست: حسن رمضانعلی
حروفنگاری: زهرا رمضانعلی
چاپ و صحافی: تصویر گیلان
نوبت چاپ: اول 1386
تیراژ: 1500 نسخه
قیمت: 10000ریال
مرکز پخش: تهران- سبلان شمالی- خیابان شهید نوری- کوچه شهید ترابی- پلاک 14
تلفن:88403759 - 66407493