مسابقه بالی برای پرواز در حال برگزاریه و ظاهرا تا فردا بیشتر مهلت برای ارسال طرحها نیست. همه دوستانی که مایل هستند میتونند شرایط مسابقه رو از وبلاگ بالی برای پرواز پیگیری کنند.
اینطور که دوستان اظهار داشتند استقبال خوب بوده و ان شاا... مراسم اختتامیه جالبی هم برگزار خواهد شد.
اینا رو گفتم که تا دیر نشده آثارتون رو برای این مسابقه بفرستید. همین!
اینم یه طرح از خودم:
آهوی خیال تو
همچون ماه
از قنوت نمازم آب می نوشد.
نظر دوستان و اساتید خودو تو وبلاگ بالی برای پرواز خوندم. خوب به واسطه این طرح یه موضوع جدیده این نظرات هم در جای خود قابل تامله. نه میشه نظری رو رد کرد و نه اینکه 100 درصد اونو مورد تایید قرار داد. به هر حال نظره دیگه!
اما نباید فراموش کرد که این تجربه های موفق هستند که به این قالب نو شکل میدن. اینکه مثلا چند مصرع باشه یا تعداد حروفش چند تا باشه یا اینکه موزون باشه و ... همه و همه این ها بعدا میشن قالب ثابت طرح.
مطمئن هستم مسابقه بالی برای پرواز این وظیفه شکل دهی به این قالب رو میتونه برای ادبیات کشور انجام بده.
اما چند نمونه هایکو:
هندوانه را به خنکایش می سپاریم
به آبی که فراشد بی شمار آبشارهاست
ساتوکاوا کومیکو
دوست می دارم هایکوهای بی تکلف را
همچنانکه گل های بادمجان را
--------
اوادا
آسمان بادبادک ها
زنان بخاطر مردان است که می میرند
--------
تردا کیوکو
پروانه به پرواز می آید
نوزاد کلامی نو می آموزد
.........
اومینه آکیرا
در خصوص طرح و سوالات پیرامون اون من که تا حالا کتابی ندیدم. اگه شما دیدید معرفی بفرمایید. اما همین مجادله ها و حرف و حدیث ها میتواند کتاب شود برای شعرای بعد از ما.
به هر حال باید پذیرفت که طرح یه قالب جدیده و همین تجربه ها باعث شناخت بیشتر این قالب میشه.
بدون شک اگه ما بتونیم تجربه های موفقی از این قالب ارائه کنیم میتونه این قالب رونق پیدا کنه و در دل مخاطب جا باز کنه وگرنه مثل خیلی از قالب های دیگه که قواعد خاص خود رو هم دارند حذف خواهد شد.
چند نمونه طرح:
علیرضا قزوه:
از کوچه رد شدیم
محبوبه های شب
ما را به نام صدا کردند.
غلامرضا کافی:
در رکوع
کمان زه کشیده بود
تیر از پای نماز در آوردند.
سید نظام مولا هویزه:
جهان رودخانه دلتنگی ست
و من برگ خشکم
به کجا میبری مرا ای رود دلتنگ؟
فرق طرح با هایکو که چند سالیه وارد ادبیات ما شده اینه که هایکو معمولا یه لحظه از زندگی رو به تصویر میکشه و در واقع بیشتر توصیفی از یه لحظه ست.
طرح در قد و اندازه های هایکو ممکن است باشد اما شاعرانگی اش بیشتر از هایکو است. اما خداییش گاهی جدا کردن کردن از هایکو واقعا مشکله!
چند هایکو را در زیر بخونید:
گرد یک دریاچه
سپیده دم را انتظار می کشند
هم شکارچی و هم مرغابی
تسودا کییوکو
سکه های سیمین سه دیار
در سینه دارد کهکشان
ناکادا نااوکو
پاییز خواهد آمد
باید قشنگ ترین دفترهایم را در آورم
ساکاگوچی گایشی
این که گفته میشه واژه های طرح از 20 تا نباید فراتر بره یه تجربه س که از آقای مجید زمانی اصل در اهواز یاد گرفتم. مجید یکی از بهترین و محجوبترین سپید سراهای کشوره که بعد از درگذشت آرش باران پور ( که اونم در شعر سپید ید طولایی داشت) خودش رو از همه محافل شعری کنار کشیده. علتش برای خود من هم نامعلومه. اما بارها شاهد بودم که مرحوم باران پور شعرهای مجید رو تو پاکت نامه خودش میذاشت و برای روزنامه ها پست می کرد.
هر چه تعداد واژه های طرح از 20 کمتر بشه زیباتره. ضمنا در شمردن واژه (و) (از) (در) (که) و واژه هایی از این دست هم هر کدام یک واژه به حساب میان. اینم یه نمونه طرح:
غلامرضا کافی:
برادرم آواز می خواند
من شعر می سرایم
با هم که بنشینیم
باران می گیرد.
نه به پونه ها دل بسته ام
نه به زنبق و بابونه ها
تمام دلخوشیم
- تنها-
نگاه اطلسی توست
که در کنار دلم بیتونه کرده است.
از دعای گیاه
تا اجابت ماه
راهی نیست
دل را بیاورید.
خورشید بر دلم می تابد
اما
شب،
بقچهاش را گشود
چند دانه انار بود
نامه ۳۹
سلام. حال من خوب است. نه اینکه ملالی نداشته باشم، که برای من دوری از تو ملال آور ترین است. با این حال تصمیم دارم - اگر توانی برایم باقی بماند- تا طلوع مشرقی نام آرامش بخشت، ایستاده باشم و از هجوم دلتنگی ها شکوه ای نکنم.
دوست ندارم شمعی باشم که با نسیمی عمرش به پایان می رسد. از بیدهای سربزیر هم که با هر وزشی به سویی میچرخند، بیزارم ، دوست دارم سروی باشم، - سربلند - که تنها به احترام طوفان نام مهربانت سر خم می کند.
مرا ببخش! اگر گاهی طاقتم تمام می شود و با دهانی بسته، به لهجه ی اشکها صدایت می کنم.
مرا ببخش! ... دیگر عرضی ندارم!